فیک[بازی دوباره...]
پارت 5
جونگ کوک:نه جیمین ماما..ن بابا..م مرد..ن هواپیما..شون..سقو...ط کر..د
جیمین:نه امکان نداره شوخی نکن
جیمین ویو
واقعاناراحت شدم که یهودوباره یادمینسوافتادم
جیمین:اهاراستی مینسورویادمون رفت
جونگ کوک:بدبختی کم داشتی...
جونگ کوک ویو
داشتم حرف میزدم یهودربازشدومینسواومد
[پایان فلش بک](دیگ بعداینکه مینسو اومدمیدونیدچیشد)
مینسو:پس ماجرااینه(گریه)
جوگ کوک:هیش گریه نکن کوچولوی من(بغض)
مینسو ویو
به گریه کردن افتادم جونگ کوک چنددقیقه نوازشم کرد که خوابم بردصبح بیدارشدم کارای لازم روکردم رفتم نشستم رومبل که گوشیم زنگ خورد
رزی:سلام خنگه
مینسو:سلام رزی(ناراحت)
رزی:مینسوچیشده
مینسو:مامان بابام..
رزی:مامان بابات چی
مینسو:مردن
رزی:چطوری؟
مینسو:هواپیماشون سقوط کرده(بغض)
رزی:ناراحت نباش
مینسو:چطورناراحت نباشم
رزی:اَه..خب مینسودوروز دیگ منوفیلیکس وهیونجین باهم میخوایم...
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د
شرطاکامل نشد لی گذاشتم
نمیخوایدلایک کنید؟
جونگ کوک:نه جیمین ماما..ن بابا..م مرد..ن هواپیما..شون..سقو...ط کر..د
جیمین:نه امکان نداره شوخی نکن
جیمین ویو
واقعاناراحت شدم که یهودوباره یادمینسوافتادم
جیمین:اهاراستی مینسورویادمون رفت
جونگ کوک:بدبختی کم داشتی...
جونگ کوک ویو
داشتم حرف میزدم یهودربازشدومینسواومد
[پایان فلش بک](دیگ بعداینکه مینسو اومدمیدونیدچیشد)
مینسو:پس ماجرااینه(گریه)
جوگ کوک:هیش گریه نکن کوچولوی من(بغض)
مینسو ویو
به گریه کردن افتادم جونگ کوک چنددقیقه نوازشم کرد که خوابم بردصبح بیدارشدم کارای لازم روکردم رفتم نشستم رومبل که گوشیم زنگ خورد
رزی:سلام خنگه
مینسو:سلام رزی(ناراحت)
رزی:مینسوچیشده
مینسو:مامان بابام..
رزی:مامان بابات چی
مینسو:مردن
رزی:چطوری؟
مینسو:هواپیماشون سقوط کرده(بغض)
رزی:ناراحت نباش
مینسو:چطورناراحت نباشم
رزی:اَه..خب مینسودوروز دیگ منوفیلیکس وهیونجین باهم میخوایم...
ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د
شرطاکامل نشد لی گذاشتم
نمیخوایدلایک کنید؟
۸.۶k
۰۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.